من میخواستم با او (مادرش) ملاقات کنم. بیشتر برای اینکه ببینم او خوب است و از او تشکر کنم، چون خوشحالم که زندگی من به عنوان سقط جنین به پایان نرسید. اون 23 سالش بود و براي داشتن من خيلي زحمت کشيد." این سخنان استیوجابز در مورد مادر خود است که تن به سقط جنین او نداد و بعد از به دنیا آوردن او را به خانواده ای دیگر واگذار کرد.
در 24 فوریه 1955، استیو جابز در سانفرانسیسکو از مادری مجرد به نام جوآن سیمپسون متولد شد. جوآن در آن زمان دانشجوی فوق لیسانس بود و به این نتیجه رسیده بود که زندگی او برای بزرگ کردن فرزند بیش از حد شلوغ است. ما نمی دانیم چه افکاری در ذهن جوآن می گذرد، اما با توجه به شرایط مشابه، بسیاری از زنان باردار در دنیای ما با تصمیم زیر روبرو هستند: سقط جنین و به پایان رساندن حیات کودک و یا واگذاری کودک برای فرزندخواندگی. جوآن سیمپسون دومی را انتخاب کرد و پسرش را به دنیا آورد.
استیو جابز، یکی از بنیانگذاران اپل، اگرچه در سن 56 سالگی در سال 2011 درگذشت، اما هنوز هم در عناوین اخبار قرار دارد. یک کتاب جدید بحث برانگیز نوشته شده توسط دخترش، لیزا، که با او رابطه ای پر تنش داشت، گزارش شده که او را در یک نور نامطلوب نقاشی می کند. اما روابط در زندگی جابز، مانند بسیاری از زندگی های ما، پیچیده بود. و با این حال، وقتی جابز نظرات خود را در مورد زندگی اش بازتاب می داد، واضح است که او از فرصت هایی که زندگی به او داده بود، سپاسگزار بود.
با نگاه کردن به جلو نمیتونی نقطه ها رو به هم وصل کنی فقط با نگاه کردن به عقب ميتوني به هم وصلشون کني. این کلمات جابز در سخنرانی فارغ التحصیلی دانشگاه استنفورد در سال ۲۰۰۵ بود. جابز توضیح داد که مادرش یک دانشجوی فارغ التحصیل و مجرد بود که تصمیم گرفت او را به یک خانواده برای فرزندخواندگی واگذار کند. بعداز مدتی مادر جابز یک تماس تلفنی ناگهانی از یک زوج دیگر دریافت کرد که در مورد یک پسر بچه ناخواسته بود. اونا اون رو (جابز) ميخواستن. اما وقتی مادر بیولوژیک استیو متوجه شد این زوج تحصیلات دانشگاهی ندارند از امضای اسناد فرزندخواندگی امتناع کرد تا زمانی که آنها به او قول دادند که او را به دانشگاه می فرستند. جابز در نهایت به دانشگاه رفت، اما بعد از یک سال ترک کرد. و البته این یکی دیگر از نقاط زندگی او بود، که او را به آینده اش با اپل و بعد با پیکسار متصل کرد.
چون استیو جابز به فرزندي گرفته شده بود آينده ي او در يک مسير مشخص قرار گرفته بود.
اگر والدین بیولوژیک استیو ازدواج کرده بودند (همانطور که چندین سال بعد از اینکه او را برای فرزندخواندگی واگذار کردند) و او را بزرگ کرده بودند، محیط برای یک کارآفرین کامپیوتر در حال رشد محیا نبود. پدر و مادر واقعی او بعد از چند سال طلاق گرفتند و هر دو زندگی کوچکی داشتند.
والتر آیزاکسون، نویسنده ی زندگی نامه ی جابز، اشاره کرد که چطور او سعی کرد مادر واقعی اش را پیدا کند و حتی یک کارآگاه خصوصی را برای انجام این کار استخدام کرد تا از مادرش برای انتخاب زندگی و سقط نکردنش تشکر کند:
"من می خواستم او را بیشتر ببینم که او خوب است و از او تشکر کنم، زیرا من خوشحالم که زندگی من به عنوان سقط جنین به پایان نرسید،" همچنین استیو جابز گفت: اون 23 سالش بود و برای داشتن من خیلی زحمت کشید.
جابز تصمیم شخصی گرفت تا ارتباط بسیار محدودی با مادر واقعی خود داشته باشد (و هیچ ارتباطی با پدر واقعی خود نداشته باشد)، و از پدر و مادر فرزندخوانده اش برای عشق و مراقبت آنها سپاسگزار بود. افراد مشهور دیگری که فرزندخوانده شده اند نیز از زندگی و خانوادههای فرزندخوانده شان قدردانی کرده اند. به نظر می رسد که فرصت داشتن یک شانس برای زندگی - داشتن زندگی هایی که خوشبختانه توسط سقط جنین کوتاه نشده است - چیزی است که آنها آن را برای خود به خود نمی دانند.
امروزه استیو جابز فقید را یکی از بزرگترین ذهن های خلاق عصر مدرن می دانند. بسیاری از ناظران فرهنگی او را در ردیف نوآورانی مانند توماس ادیسون از نظر سهم او در شیوه زندگی روزمره انسان ها قرار می دهند.
دههها طول میکشد تا تأثیر اختراعات او بر جامعه مدرن ارزیابی شود. استیو جابز دنیای ما را تغییر داده است. و همه این به این دلیل است که در 24 فوریه 1955، جوآن سیمپسون به زندگی فرزندش بله گفت.